English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8354 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
buffer body U بدنه دافع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mine casemate U بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
buoyant mine case U بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
waterproof U دافع اب
waterproofs U دافع اب
expulsive U دافع
dejectory U دافع
hydragogue U دافع اب
water repellent U دافع اب
water proof U دافع اب
repellents U دافع
propulsive U دافع
repulsive U دافع
waterproofed U دافع اب
repellent U دافع
loathsome U دافع
preclusive U دافع
repeller U دافع
eductor U دافع
ejaculatory U دافع
icteric U دافع یرقان
self repelling U دافع همدیگر
bechic U دافع سرفه
bombproof U دافع بمب
recoil system U سیستم دافع
recoil cylinder U استوانه دافع
forbidding U دافع ناخوانده
preventively U بطور دافع
exterminator U دافع حشرات
exterminators U دافع حشرات
muzzle brake U دافع دهانه
recoil system U دستگاه دافع توپ
repulsively U بطور زننده یا دافع
buffer U دافع اطاق خرج
ischuretic U دافع حبس پول
larvicide U دافع کرم حشره
antasthmatic U دافع تنگی نفس
loathful U دافع بیرغبت سازنده
expellant U خارج کننده دافع
acopic U دافع خستگی و کوفتگی
expellent U خارج کننده دافع
sledge U کشوی عاید و دافع توپ
sledges U کشوی عاید و دافع توپ
rejecter U دافع دستگاه دفع پارازیت
fungicides U ماده دافع یا نابودکننده قارچ
fungicide U ماده دافع یا نابودکننده قارچ
rejector U دافع دستگاه دفع پارازیت
muzzle bell U دافع دهانه شیپوری لوله توپ
muzzle compensator U دافع دهانه لوله توپ یا تفنگ
sleigh U درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
sleighs U درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
emunctory U مربوط به پاک کردن بینی عضو دافع فضولات بدن
bridge deck U بدنه پل
compartments U بدنه
compartment U بدنه
shaft U بدنه
shafts U بدنه
trunk U بدنه
housing U بدنه
trunks U بدنه
bodies U بدنه
hull U بدنه
fuselages U بدنه
fuselage U بدنه
body U بدنه
casing U بدنه
casings U بدنه
framework U بدنه
hulls U بدنه
frameworks U بدنه
contour U بدنه
die stock U بدنه رنده
shelling U بدنه ساختمان
costa U تیغه در بدنه
cartridge shell U بدنه پوکه
auto body sheet U بدنه اتومبیل
pump casting U بدنه پمپ
automobile body sheet U بدنه اتومبیل
pressure hull U بدنه ضد فشار
box type van body U بدنه صندوق
hull insurance U بیمه بدنه
elevator casing U بدنه بالابر
westwork U بدنه غربی
turbin casing U بدنه توربین
magnet housing U بدنه اهنربا
magnet case U بدنه اهنربا
to connect to frame U اتصال به بدنه
tige U بدنه ساقه
loop body U بدنه حلقه
white body U بدنه سفید
side wall of a lock U بدنه سد دریچهای
revetment U پوشش بدنه
hull column پایه بدنه
motor casing U بدنه موتور
monohull U قایق با یک بدنه
furnace body U بدنه کوره
fuselage refrence line U خط مبنای بدنه
gate leaf U بدنه دریچه سد
the body of a carriage U بدنه یک کالسکه
shell U بدنه ساختمان
trunk U بدنه ستون
hulls U بدنه قایق
head U شبکه یا بدنه
stock U بدنه رنده
stocked U بدنه رنده
trunks U بدنه ستون
shells U بدنه ساختمان
hulk U بدنه کشتی
hulks U بدنه کشتی
shaft U بدنه چوبه
shafts U بدنه چوبه
hull U بدنه کشتی
hulls U بدنه کشتی
ground U اتصال بدنه
fuselages U بدنه هواپیما
airframe U بدنه هواپیما
fuselage U بدنه هواپیما
hull U بدنه قایق
bottom line U طناب زیر بدنه
multihull U قایق با بیش از یک بدنه
freeboard U بدنه فوقانی ناو
trunks U تلگراف یا تلفن بدنه
trunk U تلگراف یا تلفن بدنه
aviation structural mechanic U مکانیک بدنه هواپیما
ideal energy radiator U رادیاتور بدنه سیاه
hull down U بدنه پشت حفاظ
engine block U قالب یا بدنه موتور
steering gear housing U بدنه جعبه فرمان
thallus U ساقه بدنه گیاه
cartridge shell U بدنه پوکه فشنگ
hulls U بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
selected material U لایه بدنه راه
seacock U شیرهای بدنه ناو
saddletree U بدنه چوبی زین
hulls U بدنه یک هواپیمای دریایی
hull U بدنه یک هواپیمای دریایی
trimarans U قایق با 3 بدنه موازی
trimaran U قایق با 3 بدنه موازی
hull U بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
underbody U قسمت بدنه قایق در زیر اب
head U بعد بالایی کتاب یا بدنه
modified stock car U اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
bonding U گیره اتصالی اتصال بدنه
airframe mechanic U تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
catamaran U قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
displacement hull U قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
catamarans U قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
belt frame U اسکلت محیطی بدنه هواپیما
cocooning U روکش دادن بدنه هواپیما
forebody U بدنه قسمت جلوی ناو
heels U قسمت عقبی بدنه قایق
heel U قسمت عقبی بدنه قایق
buffer chamber U جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
gap U فاصله بین نوک قلاب و بدنه
rock U حرکت دورانی بال به دور بدنه
empty weight U وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
rocked U حرکت دورانی بال به دور بدنه
hull U بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
waterline U خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
crotch U محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
gaps U فاصله بین نوک قلاب و بدنه
topsides U قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
hulls U بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
low mid wing U بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
rocks U حرکت دورانی بال به دور بدنه
crotches U محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
wing position U وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
deodorants U برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
deodorant U برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
anthelmintic U دافع کرم روده مربوط بداروی ضد کرم
it is proof against cold U سرما در ان کارگر نسیت دافع سرما است
hoist line U کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
planing hull U بدنه قایق که در سرعت زیاداز اب بیرون می اید
oil buffer U ضربت گیر روغنی یا دافع روغنی
insecticidal U دافع حشره مربوط به حشره کشی
weedicide U علف کش داروی دافع علف هرز
air foil U سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
thoroughbrace U تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
maximum junction to case thermal impedan U مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
streamline body U بدنه اتومبیل یاهواپیماکه ....تیزی شکل خودکمترباجریان هوامقاومت کند
herdic U کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
heel U کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
web U جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
shell U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shells U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
webs U جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
shelling U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
heels U کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
volumetric loading/density U خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
sponson U جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
cantilever wing U بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
break U حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
breaks U حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
angle drill U ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
caban U طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
bench check U ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
gonidium U یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
cylinder block boring machine U دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
pilaster U شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
jig U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
Recent search history Forum search
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com